نقد فیلم

طبقه بندی موضوعی

نقد فیلم بتمن شروع می کند

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۵۲ ب.ظ
شروع بتمن




در ابتدای این سخن طول و داراز می خواهم کمی از حال و احوالات بشر حرف بزنم.شاید برای پیروان دین منتظر بودن برای یک منجی چیزی بس عجیب نباشد.اما در جوامع مدرن زده غرب این تلاش سرسختانه برای به تصویر کشاندن یک منجی چیست.در طول تاریخ سینما به طور متعدد ما با جهان بینی منجی نگر مواجه بودیم.بتمن هم یکی از ان شخصیت هاست.تلاش مداوم برای به فریاد در اوردن این موضوع که روزی فردی می اید و جهان را نجات می دهد.اما یک چیز عجیب در این فیلم های ابر قهرمانانه به چشم می خورد و ان این است که تمام این منجی ها برای یک قوم خاص می ایند.اگر با نگاه دینی به این موضوع بنگیریم متوجه خواهیم شد که منجی اخر الزمان برای تما قوم و نژاد ها ظهور خواهد کرد نه برای یک قوم یا شهر واحد در فیلم های هالیوودی اساس این موضوع  رعایت نمی شود.ان ها به بیماری بنی اسرائیلی دچار شده و خود را قوم برگزیده می نامند.برای همین منجی از میان ان ها و فقط بری ان ها است که ظهور می کند.اگر کمی به یهودیت بنگریم متوجه این شباهت خواهیم شد.یهودیان خودشان را مردمان برگزیده و بقیه را حیوان دو پا می خوانند و برای ما دو راه قرار میدهند یا سواری بدهیم یا کشته شویم.همین سیاست را هم در دولت امریکا و هم در مردمش و هم در بین هنرمندانشان می بینیم.این که خود را تافته ی جدا بافته از جهان می دانند و سعی در غلبه ی فرهنگ زوار در رفته ی خود به جهان شرق دارند نشان همین مدعاست.اما اثار نولان برخلاف شمایل جذابش بسیار محتوای ایدولوژیک دارد.مثل بین کشکشانی و یا تلقین که می توانید در همین سایت نقد های مورد نظر این فیلم ها را مطالعه کنید.




شروع




بیایید باهم از اول شروع کنیم.پسر و دختری در رون یک باغ زیبا در حال بازی کردن هستند هرکدامشان بدنبال شی ای مانند سری نیزه ی سنگی قدیمی هستند.سنگی تراشیده شده در یک باغ قدیمی که چند نسل خانواده ی وین در انجا زندگی کرده اند.حال چرا باید چنین چیز قدیمی در این باغ پیدا شود.این ادعایی سنگین برای شروع نسل بشریت در این مکان است.حال چطور انسان ها توانستند بعد ها خودشان را از امریکا به دیگر نقاط جهان برسانند خدا عالم است.پسر درون چاهی می افتد و شیاطین خفاش دور او را می گیرند ودورش حلقه می زنند.در تمام طول فیلم این ترس با بروس می ماند.در نقطه ی شروع فیلم که در زندان بیدار می شود این ترس که از خاطراتش بیرون اماده و او را خرمال کرده است را به کابوسی دورغین تشبیه می کند.یک درگیری بین  او و چند زندانی ایجاد می شود.این قسمت فیلم فقط برای نشان دادن قدرت بروس وین در مبارزه است.چیز جالب در مورد خودش و پدرش این است که صاحب بزرگترین کمپانی جهان هستند.اما پدرش در بیمارستان به مردم خدمت می کند و خودش در شهر.پدرش با بیماری تن جان مردم می جنگد و خودش با بیماری نهفته در تن شهر.اما همه ی این ها دلیل نمی شود شرکت خود را به فراموشی سپرده باشد پدرش از قصد ساختمان وین در در مرکز شهر و در دید همه درست جایی که قطار عمومی می گذرد ساخته.بروس در زمانی که در حال نبرد با تبهکاران است همزمان یک بازی اقتصادی درست را پیش می برد و کمپانی خود را حفظ می کند.




ادامه..


بعد از اتمام درگیری او را به انفرادی که یک مرد در انتظارش است می برند.این همان نقطه ی شروع کل سه قسمت بتمن است.اولین مواجه بین انسان و شیطان  که در اخرین قسمت و کشتن نطفه ی شیطان جنگ را ادمی پیروز می شود.شیطان مانند همیشه بزک کرده خود را به تصویر می کشد.و از بروس می خواهد که اگر بدنبال جواب هایش است به بالای کوهی برود در حالی که گلی ابی را چیده است.فردا فرا می رسد و بروس به بالای کوه می رود تا انجا که به یک ساختمان عظیم اما قدیمی می رسد.در برایش باز می شود و او خودش را در خانه ی شیطان می یابد.بعد از یک مبارزه سخت از او پرسیده می شود او از چه چیزی می ترسد.بگذارید کمی از این قسمت دور شویم چه چیزی باعث کشتن شدن پدر مادر بروس شد چه چیزی باعث تسلط فالکونی به شهر گاتهام شده است چه چیزی باعث شده است که ان دکتر مردم را به جنون بکشاند همه ی این ها یک پاسخ دارد ترس.اگر بروس در تئاتر نمی ترسید والدینش کشته می شدند.ایا شهر و مردم از فالکونی نمی ترسیدند شهر را به تسلط خود می توانست در بیاورد.ایا در زمانی که ان دکتر به بیماران حمله می کرد با سلاحی به غیر از ترس بود.نه ترس است که باعث کشته شدن وسردرگم شدن وخیلی چیزهای دیگر است (البته من با این نظر مخالم)حال راه نجات چیست.مرلی در اموزش ها به بروس راه چاره را نشان می دهد برای زنده ماندن از ترس باید به اراده پناه برد.اراده همه چیز است اراده برای عمل کردن.برای شکشتن ترس ابتدای باید خود ترس را شناخت و بعد از ان با ان روبرو شد.همان طور که بروس با ترسش یعنی خفاش ها روبرو شد و از ان ها برای خود یک ارتش هوایی ساخت.البته این یکی از قسمت های خنده دار فیلم است که می شود بر نولان بی تجربه ی ان زمان بخشید.اساسا نمی شود با یک شی الکتریکی در کف کفش موجودات را به کنترل در اورد و ان ها را واداشت تا به از دستورات پیروی کنند.مگر انکه طعنه ای به سلیمان بزند بتمن کارهایش دست کمی از اعجاز ندارد پرواز می کند حیوانات را به کنترل در می اورد و خیلی چیزهای دیگر البته اینگونه افراط کاری ها در اثار بعدی نولان دیده نمی شود بلکه حرف هایش را در لفافه ای فلسفی وعلمی می زند تا خوداگاه شما را از مدار خارج کرده تا متوجه نشود فیلم از چه صحبت می کند و ان درست زمانی است که نا خود اگاه شما مطالب را به خوبی درک کرده و این موضوعات مانند ته نشین شدن خاک در اب است که با تکانی بالا می اید و خودش را نشان می دهد.این که سینمای امریکا در حال پخش ایدولوژی خود با هنر است گزافه نیست اخیرا فرانسه برای مردم خود محدودیت برای دیدن فیلم های امریکایی گذاشته است زیرا مسئولانش معتقد هستند این سینما فرهنگ فرانسه را نابود می کند.




ادامه...


گروه سایه همان طور که مرلی مدعی شد از بین برنده ی بسیاری از تمدن ها بوده است.حال چرا باید این گروه در چین باشند کمی باید روی این موضوعات تامل کنید سرسری از همه چیز نگذرید چرا چین این گروه در انجا چه می کند .بیایید کمی به جهان حال خود بنگریم.بعد از جنگ جهانی دوم دنیای غرب به واسطه ی امریکا که از جنگ دور بود خود را ساخت و به قدرت ماورایی تبدیل شد که حتی کمونیست با ان عظمت هم در جلویش به زانو درامد.حال بعد از چندین قرن جهان شرق هم رو به پیشرفت پیش می رود اگر روزی کشور های غربی بودن که به علم بها می دادند امروز این شرقی ها هستند که در تلاشند گوی سبقت را از غرب بگیرند.بیشترین ثبت اختراع  جهان در چین است بیشترین رشد علمی جهان را ایران داراست .هند و چین بر طبق پیش بینی ها به زودی تبدیل به بزرگترین اقتصاد های جهان خواهند شدشاید این ها در چشم مردم شرق نیاید ولی غربی ها این را خوب حس می کنند.حال باید مردمشان را اگاه کنند ایا منطقی است در تریبون هایشان فریاد براورند که جهان از طرف چین در خطراست ادم عاقل این کار نمی کند برخلاف سیاست مداران کشور خودمان که در بوق کرنا همه چیز را مثل روز روشن فریاد می کنند.دنیای غرب به خوبی این کار را بلد است و برای نشان دادند خطر شرق ابتدا از فرهنگ شروع می کند همین موضوع در فیلم دیگر نولان یعنی تلقین هم وجود دارد که مردی چینی می خواهد کنترل تمام انرژی جهان را در دست داشته باشد و به این مهم هم دست می یابد.این ها اگر با مسائل دیگر جور در نیاید می شود گفت که گزافه است. ولی این مطالب مانند پیچی می مانند که فقط ان ها هستند که در سوراخشان سفت می شوند هیچ پیچ دیگری به ان نمی خورد.




ادامه...




از ابتدا و تا ان جایی که شهر نجات پیدا می کند سعی در ان است که بگوید گاتهام یک شکوه زمین خوردست که می شود با ایجاد یک سمبل ان را نجات داد.ایا این اتفاق در واقعیت نیافتاد اوباما یک سلبریتی سمبل محور بود این حرف ها را من از خود در نیاوردم کافیست کمی اخبار غرب را دنبال کنید.یا این جانور عجیب ترامپ یک سمبل منفی نیست که برخلاف اخبار ایران که او را منفور امریکا می داند بسیار هم پرطرفدار است.حالا در این فیلم بتمن است که سمبل برای نجات این شکوه از دست رفته است.چیز جالب تر این است که نقطه مشترک بتمن و اوباما و ترامپ در این جا است که هر سه قبول دارند شکوه کشورشان از بین رفته ولی اطمینان دارند می شود دوباره این شکوه را از جا بلند کرد.بتمن طی اموزشات بیشتر فلسفی قرارمی گیرد .در مبارزاتش با مرلی بیشتراز ان که یار بگیرد چگونه مبارز کند یاد می گیرد چگونه از توانایی هایش استفاده کند.او شخصی است که می تواند با شش نفر به طور همزمان مبارزه کند اما طبق ادعای مرلی بعد از این اموزش ها می تواند با 600 نفر بجنگد.چگونه باید این کار را کند اصلا چنین چیزی منطقی نیست.ولی اگر خودش تبدیل به یک سمبل شود و دیواری نفوذ ناپذیر باری رسوخ بدی پدید اورد بقیه هم این روح مبارزه طلبی را در خودشان حس می کنند و به پا می خیزند این گونه است که بتمن می تواند با کا فساد شهر بجنگد.همان طور که جوکر در قسمت دوم بتمن می گوید:چه اتفاقی افتاده که شما جلستون رو در شب برگزار نمی کنید چی شده که پلیس هایی که یک زمان جرات قد علم کردن روبروی شما را نداشتند باشما مبارزه می کنند  و جواب بتمن.دقیقا او هم حرف مرا تایید می کند یک سمبل که همه چیز را به طور اتوماتیک حل می کند.اما طور دیبری که می تواندبتمن تاثیر بگذار این است که  اگر به جای انتقام عدالت را جاگزین کنیم چنین اتفاقی ممکن است بی افتد.چیز دیگر فیلم ایجاد دو تعریف از عدالت است یکی عدالت را در سوختن و تر  خشک با هم می بیند زیرا همه چیز را از دست رفته می داند اما تعریف دیگر عدالت را برقراری عدالت می داند.مبارزه این دو تعریف  در طول نبرد های فیلم ادامه دارد و به چشم می خورد.






ادامه..


موسیقی متن فیلم از هانس زیمر است.که بسیار به موسیقی فیلم گلادیاتور ساخته ی همین شخص شباهت دارد.موسیقی معروف فیلم گلادیاتور یعنی  زمین با کمی تغییر جزئی در این فیلم هم دیده می شود.به طور کلی می شود این فیلم را ضعیف ترین اثر نولان دانست بازی های بد بازیگران هم به حال مشمئز کننده ی فیلم می افزاید.شخصیت ریچل درون فیلم به غیر از زیبایی هیچ چیز برای عرضه ندارد به طوری که در قسمت بعدی بتمن از بازیگر دیگری استفاده شده است.مایکل کین بسیار با ان بازیگری که ما می شناسیم فاصله دارد.اگر اشتباه نکنم فیلم ماشینیست که منتهی به دریافت جایزه ی اسکار برای بیل شد قبل از بتمن است ان فیلم در سال 2004 است و این فیلم در سال 2005 کافیست بازی بیل را دراین دو فیلم که به فاصله ی یک سال از او بیرون اماده است را باهم مقایسه کنید  فاحعه ای که من می گویم را خوب متوجه می شوید.کلین مورفی در این فیلم تنها شخصی است که می شود او را کمی تحمل کرد چون حداقل از تیپی که می گوید می شود برداشت یک دکتر دیوانه را خوب جذب کرد.گری اولدمن هم که بود و نبودش در فیلم فرقی نداشت.اگر تمام قسمت هایی که او درون فیلم است را کنار بگذاریم اسیبی به فیلم مشاهده نخواهید کرد.به طور کل نولان در تمام فیلم هایش نمی تواند از بازیگرانش به درستی بازی بگیرد شاید این بزرگترین ضعف او باشد به غیر از هیث لجر هیچ کس دیگر از بازیگران فیلم های او نتوانست ملقب به دریافت اسکار شود و این نشان این حرف من است که او ذاتا فیلمنامه نویس متوسط و خوبی است اما در بازیگردانی و کارگردانی بسیار ضعف نشان می دهد.حداقل می بایست یکبار هم که شده جایزه بهترین کارگردانی اسکار را به نام خودش ثبت می کرد اما نه چون اکادمی هم بامن موافق است او یک فیلمساز صنعتی است می داند چگونه فیلم خود را بزک کند تا در گیشه خوب بفروشد.اما نمی تواند خواص را به خودش جذب کند هنری قابل درک و تعریف است که به قول علامه جعفری:عوام ببینند و خواص تایید کنند .من فقط قسمت اول را در فیلم های نولان می بینم نه چیز دیگر.




ادامه...


بعد از اتمام اموزشات از بتمن می خواهند که مردی را اعدام کند ان هم بدون هیچ حکمی و و بدون هیچ محکمه ای قبل از ان بروس نمی پذیرد کمی مجادله بینشان صورت می گیرد تا انجا که بروس یکه و تنها تمام دم و دستگاه گروه سایه ها را نابود می کند و مرلی را زمانی که در حال افتادن در ته دره است با یک دست نجات می دهد.اگر بروس وین را ببینم حتما از او خواهم پرسید که چگونه با جلو بازوی خود تمرین کرده که می تواند مردی حداقل 90 کیلویی را با یک دست ان هم زمانی که فقط می تواند از کتفش کمک بگیرد بالا بکشد واقعا دوست دارم من این را بدانم که او چه تمریناتی انجام می دهد که به این حد و توان رسیده که می تواند کنده ی چوب را از روی خود بلند کند و خودش را از زیر ان نجات دهد باید تمرینات خاصی پرس سینه ای را گذراند باشد البته ما فقط در یک قسمت فیلم او را درحال شنا رفتن می بینم که قطعا نمی شود با این تمرینات یک کنده را از روی خود بلند کرد یا یک ادم را با یک دست بالا اورد.این ها حفره نیستند اشتباه نکیند جوانی و بی تجربگی نولان کار دست او داده تا چنین شاهکار هایی را بکارد.او به شهر باز می گردد برای خودش چهره ای بیرونی ایجاد می کند و با چهره ی واقعی خودش شروع به مبارزه با اشرار می کند.در شب ها بتمن است و روز ها مرد میلیونر خوشگذران .بتمن به شهر امده و نیاز به دوست دارد ابتدا رئیس پلیس خوب شهر و سپس وکیل نترس شهر را به اتحاد خود در می اورد من حس می کنم بیشتر این فیلم مقدمه ای برای فیلم بعدی نولان است چون تا اواسط فیلم ما اماده شدن بتمن را تماشا می کنیم و سخصیت او برای ما تحلیلمی شود.و کل فیلم در کمتر از یک ساعت اتفاق می افتد.در کل فیلم حریف اصلی بتمن را فالکونی نشان می دهد سپس او را با یک دارویی توهم زا ازمدار خارج کرده و راس اس گل را وارد بازی کرده و او هم به راحتی هر چه تمام تر از بتمن شکست می خورد.وقتی می گویم این فیلم بدترین اثر نولان است شوخی نکردم و یا بلوف نزدم انقدر فیلم بدی است که به سختی می شود ان را برای دوبار پشت سرهم دید و ادمی را به تهوه وا می دارد.بعد از شکست دادن راس اس گل که به راحتی اب خوردن است.به طوری که گری الدمن پل را خراب می کند و قطار را از مدار خارج می کند سوالی که پیش می اید این است که دیگر چه نیازی به مبارزه بتمن بود با راس اس گل بود همان ابتدا او پل را بایدخراب می کرد و ختم قائله می شد.یا بعد از نابودی پل چگونه ماشین خود را از گری اولدمن پس گرفت .یا در زمانی که در شهر زمانی که داروی توهم زا تمام شهر را فرا گرفته است چرا تمام مردم شهرباهم جمع شده اند تا به بتمن حمله کنند این یک داروی توهم زا است نه یک ماده برای هماهنگ کردن ذهن افراد برای حمله به یک شخص واحد.طبیعی این بود که تمام مردم شهر با توهم هایشان به جان هم بیافتند و بتمن هم مانند یکی از افراد شهر به او حمله شود ولی این که مثل زامبی همگی به او حمله کنند بسیار مضخرف و مضحک است.






ادامه...


بروس وین شروع به خوش گذرانی می کند برای خود هتل می خرد و کارهای ظاهری دیگر که برای پوشش چهره ی اصلی خودش است.انجا است که با ریچل روبرو می شود بروس سعی می کند به طور مستقیم به ریچل بفهماند که او ان شخصی نیست که به چشم می اید اما ریچل به می گوید که درون افراد مهم نیست بلکه ظاهر کارهاشان شخصیت واقعی ان ها رانشان می دهد.شب تولد فرا می رسد بعد از یک درگیری با نیروهای پلیس او خودش را به مهمانیاش می رساند و با راس اس گول مواجه می شود و برای راندن و محافظت از مردم جملات ناشایستی می گوید.برخلاف ظاهر ماجرا که اینگونه نشان می دهد بروس برای محافظت از مردم ان حرف ها را می زند من گمان می کنم این حرف ها از سر درون خبر می دهد یادتان نرود در شهری که فساد و بدبختی در حال بلعیدن تمام جامعه است عده ای از مردم به عیاشی و خوشگذرانی مشغول هستند.این برای شخصی مثل بروس وین که از پدرش مبارزه برای مردم را یاد گرفته است و تمام عمرش مشغول انتقام گرفتن از ثروت مندان است کمی بودن با این ادم ها سخت است.او با تمام بی نیاز ها مشکل دارد حتی خودش از اسایش و ارامش دل می کند و از راه دزدی امرار معاش می کند حتی نفرت او از پولدار ها به حدی می رسد که از خودش هم دزدی می کند.و کالاهای شرکت خود را با گروهی می رباید و در وصفش از ان به استرس قبل سرقت و شادمانی بعد از ان اشاره می کند.او در بین مردم نه تنها از پول بلکه از دیگر محرک هایی که او را بروس وین می کند هم دل می کند .خودش را پاک می کند از هرچه که ما به ان لاکچری بازی می گوییم.در بین زندانیان دنبال خود واقعی اش است او از بروس وین بودن متنفر است چگونه انتظار دارید او مردم  ثروت مند گاتهام را  نجات دهد.او ان ها را حفظ کرد زیرا که اتش گرفتن و سوختن ان ها را عدالت نمی دانست. بعد از دور کردن مردم از معرکه بحثی میان او و راس اس گول شکل می کرد.انجا متوجه می شود که در مرگ پدرش به طور غیر ستیقیم این گروه شرکت داشته.اگر گروه سایه حمله اقتصادی به گاتهام نمی کرد شاید شخصی که پدر بروس را کشت در ان زما در جایی دیگر مشغول کاری دثیگر می بود و در تلاش برای فراهم اوردن زندگانی برای خانوداه خود بود چه بسا بتوان گفت اگر این حمله ی اقتصادی انجام نمی شود هیچوقت گاتهام به روزی نمی رسید که تمام مردمش برای نجات شهرمی بایست بمیرند.این بسیار احمقانه است که ما شخصی را فلج کنیم سپس به این علت که خودش را لنگان لنگان به پیش می برد به محاکمه ببریم و او را اعدام کنید این کجایش عدالت است.یک شهر را از نظر اقتصادی نابود کردندبا حکمای شهر مانند پدر بروس بجنگند بعد که قشنگ شهر گندید بگویند دیدی ما راست گفتیم این شهر باید نابود شود چرا چون فساد همه جا را گرفته است.بروس وین اولین عامل برای اولین دزدی خود را فشار گرسنگی اعلام می کند.این گروه ابله مردم را گرسنه کردند اما انتظار دارند مانند معصومین و ولی های خدا چشم و دل سیر زندگی کرده و و به مال یک دیگر طمع نورزند.ذاتا ایده ی این گروه برای از بین بردن شهر مهمل است و حاصل ذهن اید آل گرای مشتی دیوانه است که قرن ها بالای کوه نقشه ی نابودی دنیا را می کشند.




ادامه...


 نکته ای که در تمام فیلم ذهن مرا به خود مخدوش کرد این نکته بود که در دین مسیحیت اعتقاد دارند قبل از ظهور منجی یک دجال خودش را جای منجی جا می زند و بیرق نجات جهان را بر سر نیزه می کند و به نام نجات جهان انسان های زیادی را می کشد همین که دجال این فیلم از شرق است و منجی از غرب کمی باید از خود پرسید چرا مگر نمی شد دجال همان فالکونی باشد نه دوستان نمی شد.ذاتا در قومی که خودش را فرهنگ و تمدن برتر می داند دجال نمی تواند یکی از ان ها باشد شاید حتی اگر شخصی مانند فالکونی  هم به وجود بیایید او  هم خدمت گذار دجال است و در جلوی او خاضع و قانع است.به طور کل این فرهنگ نمی خواهد بپذیرد که بسیاری از مشکلات درون خودش مربوط به تمدن خودش است بلکه اتش سوزی در لندن و طاعون در رم را کار دسته ای دیگر می داند که از شرق برخاسته و به ان ها حمله می کند.مگر نه اینکه تمدن های و کشورهای شرق انقدر وضعشان خوب است که نیاز  به نابودی ندارند.خود کشور چین اگر مطالعاتی در موردش داشته باشید متوجه می شوید قبل از گاتهام باید پکن با خاک یکسان شود حال چه می شود که دجال انها فقط به سراغ تمدن ها غرب می روند و با شرق کاری ندارند نکند به این دلیل است که تمدن های شرق مشکلی ندارند نه عزیزم دجال از شرق است و منجی از غرب می اید به همین علت باید این گروه در چین باشند.گاهی اوقات که ما قران می خوانیم نمی فهمیم خدا چه میگوید ولی زمانی که به این نکات توجه می شود تازه به درکی از معانی این کتاب می رسیم در قران این کلام اماده است که منجی نه شرقی است و نه غربی گاهی اواقات این ایات تو دهنی  به یاوه گویی امثال نولان است که ما این مطالب را خوب درک نکرده ایم.اما عدو شود سبب خیر که راز ها بدست ان ها برای ما بیشتر روشن شود.




  




در اخر




از ان جایی که می دانم نولان در ایران طرفدار زیاد دارد منظقی این بود مثل بسیار منتقدان دیگر برای انکه به من حمله ای نشود من هم زبان به تمجید از این فیلم بگشایم اما من دلیلی برای این کار نمیبینم .و در جایگاه یک منتقد به قضاوت از روی واقعیات می پردازم نه غیبیات.البته باید گفت که من نولان را یک نابغه در فیلم نامه نویسی می دانم که خوب بلد است صحبت های خودش را زیر پارچه ای نقره ای بزند. اما او یک فیلم ساز خوبی نیست درست مانند برادرش .سریال وست ورلد دارای متنی بسیار قوی اما کارگردانی فجیع است بخصوص ان قسمت هایی که به کارگردانی جاناتان بردارش است.در این نقد سعی کردم کمی از قضاوت های بی جا پرهیز کنم اما فیلم به من این اجازه را نداد با تشکر از خواندن این نقد.



  • علی خیری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی