نقد فصل سوم چیزهای عجیب

به نام خدا

سریال چیز های عجیب یک سریال ژانر تخیلی و ترسناک است.که برای نوجوانان ساخته شده است.اما با افزایش سن بازیگران فیلم و علاقه نویسندگان برادران دافر. فیلم به سوی بزرگسالی شدن می رود.دو فصل قبل را چند سال پیش دیدم و انچنان از محتویاتش چیزی در خاطر ندارم .به جز اینکه یک گروه از دوستان با دختری با قدرت های مارایی روبرو می شوند .و در فصل اول است که یکی از دوستانشان توسط دنیای وارونه به اسارت گرفته می شود و برای نجاتش همگی تلاش می کنند و با کمک الون او را نجات ی دهند.فصل دوم هم دقیقا ادامه ی همین داستان است فقط با کمی جزئیات بیشتر.اما در فصل سوم تکامل و جهش بزرگی را می بینیم در همه ی جهات .که به طور مختصر برایتان نقل می شود.

بازیگران

برخلاف دو فصل قبل بازی بازیگران درون فیلم به شدت پخته شده است وخامی بازیگران از دو فصل قبل کمتر شده  بازی قابل پذیرش نه انچنان هم خوب را در پیش رو می بینیم.البته بازیگر نقش الون از دیگران حتی بازیگران بزرگسال هم جلو تر بوده و از همان فصل های ابتدایی استعداد ذاتی و عجیب و قابل ستایش خود را به نمایش گذاشته است.من فکر می کنم از این بازیگر در اینده نه چندان دور چیزهای بیشتری خواهیم شنید و گمان من بر این است که ما از همین حالا او را برنده چند جایزه اسکار باید بدانیم. بازیگر الون  تمام خصوصیت های که یک بازیگر باید داشته باشد را دارا است. میمیک صورت مناسب وحواس پنجگانه که تاحد زیادی در کنترلش است واز همه مهم تر به اغوش گرفتن نقش و پیش بردن ان را به خوبی بلد است.برایم عجیب است چطور می شود در این سن کم به چنین تبحری رسید.بقیه بازیگران نه در حد الون اما رشد در کارشان دیده می شود.سعی کردند در قالبی که مشخصا سازندگان فیلم برایشان محیا کردن حرکت کنند بدون هیچ دخل و تصرفی.البته همین موضوع بازهای درون فیلم را کمی پفکی و بی حس کرده است ولی می شود پیشرفت را دید که خودش را در معرض دید گذاشته است.

جلوهای ویژه

تا انجا که در خاطر دارم جلوهای فصل اول انچنان بد بود که به سختی می شد داستان فیلم را باور کرد.بیشتر شخصیت های کامپیوتری غیر طبیعی و غیر قابل باور بودند.در فصل دو یک دامنه گسترده تغییرات کمی به فیلم در این زمینه کمک کرد و توانست جای خود را کمی پیدا کند.اما در فصل سوم یک جامپ و پرش عظیم حتی برای شبکه نت فلیس بود.جلوهای ویژه نه به اندازه شبکه های بزرگی مثل اچ بی او یا امازون ولی برایش عصری تازه بود.قابل لمس و حس دار بود.شخصیت های تا حدود بسیار زیادی خوب و میزان بدون هیچ کم و کاستی ایجاد شده بودند .ولی برای رسیدن به جایی که مطلوب است این شبکه و فیلم های ساخته شده ی درون ان می بایست تلاش خود را دو چندان کنند.

داستان

داستان فصل سوم به طور کامل خودش را از فصول دیگر قصد داشت جدا کند.انگار می خواست لکه ی ننگ فصل های قبل از پیشانی اش کند شود.و در این راه هم تا حد زیادی موفق بود.رابطه ها گسترده شده و در نوع و کلام شخصیت ها تفاوت دوچندان می بینیم.رابطه الون و دوس پسرش دیگر از حالت دوستی معمولی خارج شده و عشق نوجوانی خودش را جای واژهای قبلی داده.سعی شده است که  گذر از دوران کودکی به جوانی  شکل بگیرد.این سریال برای دوفصل دیگر انچنان که خبرها حاکی است تمدید شده است.پس دیگر ما نباید ان وحدت و به هم پیوستگی پرسوناژ ها را درون فیلم در سریال مشاهده کنیم.زیرا با گذشت زمان قطعا هرکدام از شخصیت ها وارد داستان زندگی و رابطه ای جدا خواهند شد.البته این بسته به نظر برادران دافر است ولی شکل و شمایل این فصل و جدایی نصف پرسوناژ ها با هم در اسباب کشی نشان دهنده ی این واقعیت است.در فصول بعدی قطعا داستان مانند همین فصل در چند بخش جداگانه دنبال خواهد شد با شدت بیشتر و گردهمایی برای شکست دشمن انچنان که در دو فصل اغازین بود دیگر دیده نشود .البته کاری بسی درست است با ادامه داستان باید شخصی ها به بلوغ داستانی برسند و جای خود را درون فیلم معین کنند.در غیر این صورت چرخه ی فیلم معیوب خواهد شد.برادران دافر این را خوب فهمیده اند پس از همین فصل سعی در جداسازی و جهبه سازی های مختلف را انجام دادند.زیرا این اجازه ی دخل و تصرف و پیش برد اهدافشان را دارا هستند.و به نویسندگان در صورت ایجاد یک بلوغ روشن در شخصیت ها این اجازه داده ی شود تا بتوانند پرسوناژ ها را حذف کنند و داستان را پیش ببرند. نکته ی دیگر حذف دو شخصیت از فیلم بود بیلی که مطمئنم هیچکس برایش دلتگی نکند.و هاپر که قطعا در فصل چهارم برخواهد گشت من به طرفداران این فیلم این قول رامی دهم.ان هم به دودلیل یک حذف این شخصیت فیلم را به طور کامل معلول می کند زیرا ما با بازی تاج و تخت طرف نیستیم که داری شخصیت های زیاد باشد و بشود هرشخصیتی را حذف کرد.که البته در دوفصل اخر افراط در حذف شخصیت ها در فصل های قبلی باعث فاجعه ی فصل هشتم شد.دلیل دوم اینکه مرگ هاپر به درستی نشان داده نشد پس قطعا برای غافل گیری فصل بعد اماده باشید.من فکر می کنم هاپر بعد از این اتفاق حافظه خود را از دست بدهد و بر علیه دوستان فعالیت کند سپس با عشق به زنی که در این فصل دوستش است دوباره به اغوش دوستان برگردد.و شاید فصل چهارم  بعد از برگشت به اغوش دوستان به واقع کشته شود این کمی منطقی تر است.به طور کل باید دید در فصل بعد چه اتفاقی می افتد.زیرا این فصل فقط فصل گذار بود و انچان غافل گیری خاصی برای ما نداشت.

و بخش های دیگر

در قسمت موزیک متن بسیار ضعیف کار شده بود.در کل فیلم من موزیک فیلم را درست حتی نشنیدم به طوری که انگار بود و نبودش فرقی برای اثر نداشت.از نظر من بسیار مهم است روی موزیک فیلم بیشتر در فصل های بعد توجه شود.زیرا موسیقی متن گاهی می تواند خودش یک تنه فیلمی را به اوج اعلا یا به کف اقیانوس بفرستد.

میزانسن و دکوپاژهای آنچنان قابل قبول در فیلم رویت نمی شود.البته می شود حق داد که سریال ها بیشتر برویش داستان و حذف شخصیت استوار هستن تا ان فاز هنری.

 

یک نکته

این مطلب کمی شاید عجیب برسد ولی باید گفته شد.این که چرا روسیه در این فیلم نقش خراب کار را دارد  در ابتدای فصل هم نام ایران برده می شود.نباید به راحتی از ان گذشت در جایی که روسیه به عنوان یک خراب کار باعث می شود در روزاستقلال امریکا که از نظر ان ها میشود روز استقلال جهان یک حیوان از طرف روسیه به سمت امریکا می اید.خوب دقت کنید در این سریال هم نام چین هم نام روسیه و نام ایران امده است.این فیلم در روز استقلال امریکا به اوج خودش می رسد.سپس چند کودک نه ارتش امریکا این حیوان یا سلاح مخفی که برای ازبین بردن استقلال جهان است را نابود می کنند.این حس خود برتر بینی در فیلم های امریکا سال هاست که ادامه دارد .برای شکست دادن یک ارتش روسیه فقط چند کودک کافی است.سه کشور دشمن امریکا توسط چند بچه که یکی از ان ها دارای قدرت خارق العاده است نابود می شوند.امریکا با پمپاژ ایده جهان شمول خود به درستی در مسیر فرهنگ سازی پا گذاشته است .و واقعا این مطلب هرچند که درد اور است که یک کشور که تمدن و پیشنه ای ندارد اینچنین تفکر خود را گسترش می دهد  باید تمجید شود.