نقد فیلم

طبقه بندی موضوعی

نقد فیلم the dark knight

پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۸، ۱۲:۰۷ ب.ظ
به نام خدا

The dark knight

فیلم شب سیاه قسمت دوم از سری فیلم های بتمن ساخت شده توسط کریستوفر نولان است.این سه فیلم به طور بسیار نزدیک و کلاف واری در هم تنیده شده اند.نمی شود فقط با دیدن یک قسمت تمام اوضاع و احوالات این داستان را به طور کامل دریافت به همین جهت بعد از نوشتن نقد قسمت اول به سراغ قسمت بعدی ان امدم.اما این اثر متفاوت و پیچیده ترین اثر نولان است.به طور کل من او را کاگردان بزرگ نمی دانم.اما بدلایلی به ساخت های او توجه نشان میدهم که ذکر دلایلی بنظر مهم می رسد.

1-نولان در بین افراد هم دوره ی خود از همگان بیشتر و بسیار موفق تر است این چیزی است که نمیتوان ان را نادیده گرفت.امثال ارنوفسکی ,ویلنهنو...و دیگران با این که اثاری قابل  وجه در کارنامه ی خود دارند همه هیچکدامشان نه به اندازه ی نولان دیده شدند نه شناخته شده هستند.امدن اسم نولان در پشت هر فیلمی ان را به پرفروش ترین یا یکی از پرفروش ترین فیلم های ان سال مبدل می کند.او یکی از معدود افراد پشت دوربین سینمای جهان است که مانند سوپر استار ها بروی سردر سینماها می درخشد.

2-اثار متفاوت او دلیل دیگر این موضوع است فیلم های زیادی در ژانر های که او فیلم ساخته است ساخته شده اما هیچکدامشان به اندازه ی فیلم های او مورد توجه قرار نگرفته که این موارد نولان را از دیگران ممتاز می کند.

3-دید متفاوتی که ساخت فیلم دارد و عجله نداشتن برای ساخت یک اثر نولان جز کاگردان های پر کار محسوب می شود اما اصولا بین هر فیلمش تا اثر بعدی دو سال وقفه می افتد همین دلیل باعث می شود که فیلم نامه های او به پختگی قابل قبول برسد.

به طور کل اثار او از اثارقابل توجه است و من نیز قصد دارم تمام فیلم ها او را تا انجا که در توان دارم در بوته ی نقد ببرم.

 

مقدمه

بگذارید کمی از عقب برویم و به اولین قسمت این سری مجموعه بپردازیم.شروع قهرمان فیلم و یعنی بتمن را به ما نشان می داد که بعد از دست دادن والدینش تبلوری درونش شکل می گرد و او را که می توانست یک مولتی میلیونر هرز کند به ابر قهرمان و منجی گاتهام بدل می کند.البته ان فیلم مشکلاتی زیادی داشت چه از نظر حفره در فیلم نامه چه از نظر بازی و چه از نظر دکوپاژ دیگر موضوعات ولی برای فهم درست دو قسمت بعد می بایست بسیار دقیق ان فیلم را سنجید.اگر بخاطر بیاورید.بروس وین  به فردی افسرده تبدیل شده بود که در بی هدفی غوطه ور بود و در دریای جوشان بی هدفی شناور بود.که با یک شخص اشنا شد و او بروس را از جهنم درون خود بیرون کشید تا بتواند خدمتی به بشریت کند.و درگیری هایی که بعدا پیش امد ولی نکته ی مورد نظر من این جاست که نباید فراموش شود این فیلم ابدا یک فیلم ابر قهرمانان نیست.کودکانه است که این طور در موردش فکر شود.تمام فیلم های نولان اخر الزمانی و عقیدتی است درست است لایه ای زیبا برای شما کشیده باشد اما لفافه حرف خودش را به بهترین شکل ممکن می زند.نولان درست به مانند جمیز کامرون سازنده ی فیلم های تایتانیک ,اواتار ...کاملا یک کاگردان عقیدتی غربی است که از تکنیک سینما به درستی برای گفتن حقایقی استفاده می کند که اگر به هر گونه ی دیگر زده شود ,مورد قبول عام قرار نمی گیرد.اما سینما با لذت بصری که دارد می تواند جذب معنوی داشته باشد  و بینده را در خودش هضم کند.برخلاف کامرون که حرف های بسیار عمیقش را در لفافه ای از عشق می زند و سعی می کند همیشه عشقی رویایی در فیلم هایش باشد برای جادو کردن گوش چشم و مغز شما نولان با ایجاد معما شما راسحر می کند.هر دوی انها یکار انجام می دهند با دو روش متفاوت البته درست است نولان با جمیز کامرون قابل قیاس نیست ولی می شود او را در رده ی دوم افرادی دانست که خوب بلد است از لنز دوربین و معماری موزیک استفاده کند برای حمله به ذهن ناخوداهگاه انسان که بی دفاع ترین قسمت ادمی ازاول خلقت است.

 

شروع

بعد از مقدمه  اجازه دهید کمی زمینه چینی کنم برای حرفی که می خواهم بزنم.فیلم شب تاریک درست به مانند فرش های دست بافت قدیمی ایرانی است اثری از نقش و نگار های مینیاتوری دستگاهای پیشرفته ی و غول پیکر درش وجود ندارد اما زیبایی فرش دست بافت می تواند چشم ها را برای ساعت ها مخیکوب ,گوش ها را کر ,مغز را برای ساعاتی از کار بی اندازد.اوج ظرافت و دقت را در کنار سادگی می شود تماشا نمود.تقابل کر کننده ی حال و فردا ,سنت و تجدد,قانون و احکام,دیروز و امروز همگی را می شود در یک فرش دست بافت دید.دقیقا مثل اثار نولان تا انجا که توانسته از گذشته استفاده کرده اثری از جلوی های ویژی حال بهم زن رایانه ای دیده نمی شود.حرکات مشمِئزکنند ه ی غیر طبیعی در نقاط بسیار کمی مشام را می آزرد.در اوج سادگی یک اثر ظریف را می بینیم که باید بر خالقش احسنت گفت.

....

فیلم با چند فرد ماسک زده شروع می شود.چند دزد که برای دزدی به بانکی می روند به صورت کاملا برنامه ریزی شده کار خود را انجام می دهند و دزدی انجام می شود.هرکسی به غیر از وظیفه در برنامه و پلن دزدی وظیفه ای دیگر در حذف شخصی از گروه را دارد.به ترتیب هرکس شخص مورد نظر را خودش را حذف می کند.در این قسمت یاد یک تمثیل ایرانی می افتم که می گوید  چاه مکن بهر کسی اول خودت بعدا کسی.اما ولع برای داشتن بیشتر پول و انجام دادن وظیفه ی خود درست مانند یک رباط ادم کش هم چیز را در پیش رو برایشان کور کرده متوجه نیستند که کسی که حکم قتل همکارش را به او داده امکان دارد حکم قتل خودش را به کسی دیگر سپرده.اما چه کسی اهمیت می دهد حرص و ولع انقدر زیاد است که برایش حاضر به انجام هرکاری می شوند بدون در نظر گرفتن این که این بلا می شود بر سر خودشان نیز بیاید.در همین جاهاست که جوکر خودش را نشان می دهد با حذف اخرین نفر نشان می دهد.چیز جالب برایم انجاست که چرا او  رئیس بانک را نکشت؟ چرا یک نارجک تقلبی در دهان او گذاشت؟جواب خیل واضح است.روسای بانک خودشان سر دسته ی یک مشت دزد با کروات و کت شلوار هستند که در بانک او ریاستشان رابرعهده داشت پس برای جوکر کشتن این شخص قطعا خیلی کسل کننده بوده است که او را نکشته .اما  زمانی که نارنجک درون دهن رئیس بانک گذاشته می شود او می توانست ان را به بیرون تف کند و فرارکند چرا این کار را انجام نداد می شود گفت نولان اجازه این تفریح را به جوکر داده است تا بتواند خودش را بهتر نشان دهد.از این که تمام حس ها در فیلم به درستی نشان داده می شود بسیار خرسندم.حتی هنوز چهره ی وحشت زده ی رئیس بانک را می توانم درست جلوی چشمانم ببینم.دیالوگ :من اعتقاد دارم هرچه که تو را به سادگی نکشد ناشناخته می شود درست در زمانی است که یک نارنجک را درون دهن  نفری گذاشته شده بیان می شه حالا باید پرسید که ایا واقعا برای جناب رئیس بانک واقعا نارنجک تقلبی که او را نکشته است عجیب شده من که حداقل به این موضوع شک دارم. یکی دیگر از قسمت های مورد علاقه ام دیالوگ جوکر است که می گوید من راننده اتوبوس را خواهم کشت و با چند قدم جابه جایی  شخصی که او را نشانه رفته زیر چرخ های اتوبوس می اندازد.

 

...

بعد از دجال داستان می رسیم به موعود و منجی حال می خواهم توجهتان را به صحنه ای معطوف کنم که شاید به ان تا به حال دقت نکردید انهم متهمان به افرادی است که ممکن است بتمن باشند.فرد پلیس می گوید در حال بررسی است سپس کاغذی به سمت تابلو پرت می کند .سه عکس بروی تابلو چسپیده عکس بالایی ایده ای ندارم چه عکسی است عکسی بعدی عکس لینکن رئیس جمهور چندین سال قبل امریکا است.و یک موجود عجیب غریب فضایی است که با دقت بسیار زیاد ان را کشف کردم.خوب دقت کنید کاگردان به عکس بالایی توجه ای ندارد نشانش می دهد و بعد روی این دو عکس مکس می کند.اگربتمن را منجی بدانیم چرا باید لینمکن متهم به بتمن بودن باشد درحالی که ان رئیس جمهور چندین دهه قبل ترور شده است.به دنیای ابلهانه یوفو ها خوش امدید می دانم چیزی که می خواهم بگویم باعث دل پیچه ی شما خواهد شد اما باید گفته شود.یک ادم فضایی درون عکس یک عکس در کنار لینکن که متهم به بتمن بودن است.تا اینجا همه چیز احمقانه بی ربط و بدون منظق و غیر قابل وقوع است.حال اگر این را بدانیم که اگر ممکن است بعد از ترور لینکن ادم فضایی ها امده باشند او را زنده کرده باشند و به فضا برده باشند چقدر از باشند استفاده کردم از تکرار افعال متنفرم.بگذارید دقیق شوم حال کافیست منجی مردم امریکا در چند ده قبل دوباره توسط فضایی ها برگشته و با داشتن تکنولوزی فوق العاده برای کمک به مدینه ی فاضله سعی و تلاش به عمل ارد.با دانست این می فهمیم .که مظنون بودن لینکن به بتمن بودن و در کنار عکس یک موجود عجیب غریب اصلا عجیب نیست و اتفاقا با دانشمندان جک جانور های حال حاضر غرب این موضوع بسیار تطابق دارد.حتی نور افکنی که برای فرا خواندن بتمن است به سوی اسمان نور افشانی می کند.چرا حتما باید در اسمان باشد. شاید بگویید تا بتمن بتواند ان را ببیند دوستان بتمن درون یک ابشار دور از شهر و تمام این داستان ها زندگی می کند نکند او چشم بصیرت دارد که می تواند ان عکس حک شده ی در اسمان را ببیند.به طور غیر مستقیم رئیس پلیس گوردون اعتقاد دارد بتمن انسان نیست و یک از فضا امده است اصلا به منجی ها نگاه کنید بیشترشان از اسمان می ایند  ثور ,سوپرمن...حالا هم همان است دوستان این افراد در حال تلاش هستند که به اسمان پیامی بفرستند که بتمن متوجه ی ان شود.به همین سادگی .

....

بعد از تمام این حرف ها وقت نشان دادن قهرمان اسمانی است.بتمن با یک شروع طوفانی و با ادامه داستان قبلی دکتر دیوانه ی قسمت قبل را دستگیر می کند تا پرونده ی ان داستان به طور کل بسته شود. و در همین جاست که با دشمن خود روبرو می شود ان هم درون یک عکسی که به او نشان داده می شود.حال اساسا بتمن با ان لباس های سنگین که به سختی حتی دستانش را تکان می دهد چطور می تواند از یک گاو صندوق در بسته و پوشیده در مدت چند  ثانیه خود را محو کند. بگذیرم نه اجازه بدید نگذیرم.چگونه می شود یک کوه عضله با پوشیدن لباس های بسیار سنگین که خودش در قسمتی از فیلم به ان اذعان دارد می تواندانقدر سریع باشد.  من مشکلی با حرکت سریع او ندارم با غیب و ظاهر شدنش مشکل اساسی دارم.من بررسی کردم درون خود گاو صندق تا بیرون بانک حداقل بالای پنجاه متر فاصله است .در تمام طور این مسیر سقفی همه جا را پوشانده حتی اگر این را فرض کنیم بتمن از یک جای دیگر وارد خارج می شود.باز هم درون گاو صندوق کاملا پوشیده است  و تا چند متری هم  پشت در گاو صندوق هم دیوار بتنی با ارتفاع بسیار کوتاه قرار دارد پس اساسا اگر قسمت های اولیه فیلم را در نظر بگیریم که بتمن حتی در راه رفتن نرمال هم بسیار کند عمل می کرد و به زحمت قدم از قدم بر می داشت حداقل به بیست ثانیه زمان نیاز دارد تا خودش را از جلوی چشم گوردون محو کند این در صورتی است که از رو برداشتن رئیس پلیس تا غیب او چند ثانیه بیشتر طول نمی کشد.واقعا برای نشان دادن قدرت های بتمن از نظر من زیاده روی شده است و به خصوص این را در نظر بگیرید بتمن قهرمان تاریکی است او در روز بسیار ضربه پذیر است در نور و روشنایی قطعا می شود یک مرد سیاه پوش را به راحتی دید که از یک ساختمان بروی ساختمان دیگر می پرد.و دقیقا زمان ملاقات گورودون با بتمن در زمانی است که خورشید طلوع کرده یعنی اساسا اگر سرعت ماورایی بتمن را قبول کنیم باز نمی توان این را نادیده گرفت او در روز قدرتی نداشته.

....

بعد از جوکر و بتمن می رسیم به شخص سوم فیلم.نولان اساسا به داشتن سه شخصیت محوری علاقه ی خاص دارد در تمام فیلم هایش این را رعایت می کند.این فیلم هم مستثنی نیست.هاروی دنت دادستانی که عاشق معشوق بتمن شده و بدبختانه مانند قمار باز ها همه چیز را به شانس وا گذار می کند.و اصرار دارد که بگوید خودش  شانس را می سازد.البته با سکه ای که هردو طرفش یکسان است.سکه ی شانسش درست مانند خود هاروی است. تا زمانی که یک شخصیت دارد سکه شانسش هم یک رو است.ولی زمانی که دارای دو چهره می شودو راه خشن برای اجرای عدالت را در نظر می گیرد نیاز به یک سکه ی دو رو دارد.تو رو خدا ببینید حتی به حالت یک سکه برای شخصیت ها توجه شده که همراه به بلوغ رسیدن کارکترها اشیایه ی همراه ان ها نیز تغییر می کند.اینرا مقایسه کنید با فیلم های ایرانی هیچی دیگه نمی گم .

بعد از ساختن شانس خود فالکونی اشاره می کند که تو دادستانی برو حالت رو بکن اینجا چه می کنی مثل اینکه قائده را نمی دانی دیالوگش هم ساده است:فکر می کردم کار دادستان ها گلف بازی کردن باشهردار هاست.

هاروی :بازی ساعت 30-1 تا اون موقغ کارم تموم می شه.در خدمتت هستم.یاد دادستان های خودمون افتادم بماند.

یکی دیگر از چیزهایی که در غریب به اتفاق اثار نولان پیاده می شه نفوذ چین به جهان را به زبان ها مختلف می گه از فیلم پرستیژ تا تلقین تا شروع بتمن و اسلحه ی کالبیر 28 چینی که به سوی هاروی دنت نشانه گرفته می شود.علاقه ی وافری برای نشان دادن این موضوع دارد که چین در حال قدرت مند شدن است اما می دانید داستان چیست برای کشتن یک امریکایی باید یک اسلحه ی امریکایی خرید.مردم پرتوقع .

.....

اشنایی گوردون با هاروی سپس شب رستوران و ملاقات با بروس وین یا همون بتمن چیزجذابی در این بین وجود ندارد.تا زمانی که جوکر خودش را به جمع خلاف کارهاوارد نکرده فقط ما میتینگ دوستان و اتحاد بینشون رو می بینیم.همگی طرفدار یکدیگرهستند هاروی در میز شام تمام قد از از بتمن دفاع می کند.گوردون با گروه غیر منظبتش مورد توجه قرار می گیرد نوار به هم تنیده ای و اتحادی برای جنگی مشخص به طور پنهانی شروع به شکل گرفتن می کند جبهه ی حق بهطور کامل مشخص می شود.هاوری ,گوردون و در اخر بتمن خوب حالا چه باید جبهه ی نا حق هم برایمان شرح داده بشود اما این بار قرار نیست فساد درون شهر مورد عتاب قرارگیرد.بلکه اینبار برخلاف قسمت قبلی چیزی خاص تر باید در نظر گرفته شود تمام خلاف کاران با سرکردگی دیوانه ای به نام جوکر البته در مورد شخصیت جوکر باید چند کلمه صحبت کنم.

او یک شخصیت عادی نیست به جرات می توان گفت هردیالوگش درون فیلم برای خود یک شاهکار و یک کتاب فلسفی است.فردی شگرف در فرماندهی هرج مرج و بی بدیل و تنها کسیکه بتمن را به زانو در می اورد و او را شکست می دهد.می خواهم حرفم را پس بگیرم او یک دیوانه نیست بلکه یک نابغه با روکشی از دیوانه است حتی خودش هم در بخشی از بحثی که با خلاف کار ا دارد دو بار تکرار می کند که دیوانه نیست .در زیرنویسی که من داشتم  فیریک  را عوضی ترجمه کرده بود امامعنی دیگرش می شود عجیب غریب جالب اینجاست که جوکر بعد از شنیدن این حرف دیگر برای اینکه تعریف کند چگونه شخصیتی است دیگر حرفی نمی ز ند.او به طور کامل تعریف شده است عجیب غریب .  ما در موردش چیزی نمی دانیم خودش داستان های مختلفی برای گذشته اش ان هم بسیار کوتاه می گوید .ولی اساسا می شود فهمید در زندگی گذشته اش قطعا مانند بروس وین زخم عمیقی دارد.فرضیه ای که من دارم اینگونه است که اگر بروس با ترسش که خفاش بود و روبرو شد و خودش تبدیل به یک خفاش درون شب کرده.پس باید اینطور در نظر گرفت البته این یک فرضیه است بایدی یا حتمی درونش صدق نمی کند. ولی اگر جوکر هم با ترس هایش روبرو شده باشد می شودگفت که یک دلقک ترس او در کودکی بوده است. حال نکته ای که اینجا پیش می اید اینست که پدر بروس وین مردی قهرمان بود و او توسط یک دزد کشته شد و بروس را بیشتر در دنیای تاریک همراه با خفاش ها ول کرد.اما برای جوکر باید چیزی پیچیده باش دردی نهفته چیزی که اعماقش را می سوزاند .درد جانکاهی که رگ های مغزش را به حد انفجار می رساند باید چیز خاصی وجود داشته باشد.می شود اینطور در نظر گرفت پدر جوکر یک دلقک بوده است و در کودکی رفتار خوبی با او نداشت حتی در فیلم خود جوکر داستان پدر و خودش را تعریف می کند.ضربه هایی که پدرش به او زده و بلایی که جلوی چشمش به مادرش خورده باعث از بین رفتن کنترل روانی اش شده.اما جایی دیگر از شکست عشقی خود می گوید این دو داستان را اگر به صورت جداگانه ببینیم کاملا گیج می شویم و برای کشف رمز اصلی به بیراهه می رویم.پدری دیوانه که زخمی بر جان جوکر انداخته و مادری کتک می خورده برای فراموشی این داستان چه باید کند چاره ای به غیر از ایجاد یک داستان جدید ندارد.باید بدانید جوکر اگر هر چیزی بدی داشته باشد دروغ گویی جزء ای از صفاتش نیست او دو رو نیست حتی در تلاش است تزویر مردم را به بتمن نشان دهد پس چرا باید داستان سازی کند.کمی پیچیده شد اجازه بدهید باهم به درون این قطار سوت کشان برویم و درون تلاطم هایش خود را پیدا کنیم.پدری که همسرش را جلوی چشمان فرزندش می زند.و در داستان دوم زنی که بعد از دیدن جوکر فرار می کند.خوب گوش کنید همسرش در یک قمار شکست می خورد و صورتش خط خطی می شود.دوستان همسری وجود ندارد یا قرار نیست که وجود داشته باشد.این با قصه ی اولیه جوکر در مورد لب هایش تناقض دارد.زنی که صورتش را در قمار از دست داده در اصل مادر جوکر بوده پدری که خانواده اش را می زند بنظرتان واقعا برایش فرق می کند اگر در قماری ببازد برای پرداخت بدهی اش به همسرش تجاوز شود .مادری که بعد از مورد تجاوز قرار گرفتن دیوانه شده است حالش خوب نیست و دیگر نمی خندد جوکر باید چه کند خنده بروی صورت مادرش بیاورد.یک چاقودر دست,در ادامه پاره کردن قسمتی از لبش البته شک دارم در همان روز های اول تمام صورت خود را به این وضع انداخته باشد وبا خودش چنین کاری کرده باشد .می خواهد مادرش را که چند روزی  ناراحت است خوشحال کند لبش را پاره می کند به اتاق مادرش یا هرجایی که فکر می کند مادرش انجا است می رود و می بیند که مادرش خودکشی کرده و او را ترک کرده.برای یک کودک حس چنین دردی بسیارسخت است.او خودش را مقصر می داند لبش را پاره کرده و مادرش خود را کشته چگونه می تواند خودش را التیام دهد جواب بسیار ساده است دو داستان مختلف با یک مضمون درون خودش می سازد و ان را پرورش می دهد و ارارم ارام باورش می کند.یک داستان زمانی است که پدرش مادرش را می زند که البته متوجه نیست به مادرش دارد تجاوز می شود.سپس داستان دوم و ترک همسرش بعد از باخت در یک قمار.اساسابرای ایجاد موجودی مثل جوکر فقط اینکه پدرش ادم بدی بود یا یک شکست عشقی باعث ایجاد چنین شحصی بشود در کل غیر ممکن است.او مادرش را دیده که مورد تجاوز قرار گرفته و خودش رامقصر مرگ او می داند.برای حل شدن این موضوع خودش را مانند نمک درون اب قاطی می کند.بعد از ان چه داریم یک اب زلال و تمیز در ظاهر ولی در اصل بسیار شور و بدمزه.

 

...

در مورد بیشتر نقاط اصلی فیلم و پنهان ان تا به حال سخن گفتم دیگر انچنان نقاط مبهمی نمانده.بتمن به چین می رود بازهم مثل همیشه چین که مقصر است از نظر روانی این نولان با چین مشکل  دارد.سپس دستگیری تمام گروه خلاف کاران و  بتمن تقلبی که به سمت اتاق شهردار پرتاب می شود.و دقیقا زمان شروع جنگ فرا می رسد اولین دیدار در مهمانی خیریه است بتمن در ان شکست می خورد برای نجات جان ریچل خودش را از ساختمانی پرت می کند که البته همین کارش در ادامه باعث کشته شدن ریچل می شود .جوکر نقطه ضعف بتمن بزرگ را فهمیده دختری ناز و وکیل.چه بهتر از این که هم هاروی و هم بتمن یک نقطه ضف دارند ضعفی به نام ریچل.برای از بین بردن و شکست جفتشان ریچل را مورد بازی قرار می دهد.این یک قانون سیاست است به نام اهرم فشار.جوکر شخصی نیست  که بتواند در یک نبرد تن به تن بتمن را شکست دهد.نه هیکلش را دارد نه توان رزمی مبارزه را پس چه کند.یکی از دلایل اصرار من برای اینکه می گویم جوکر دیوانه نیست همین نقشه ی بی نظیرش است.بایک مثال شروع می کنیم.شما یک برادر سیاست مدار دارید که شما را دوست دارد اما شما از او متنفر هستید.شما در زندگی دوستی دارید که به او وابسته اید و دوستتان همسری دارد که عاشقش است.حال اگر من بخواهم به برادر سیاست مدار فشار بیاورم باید چه کنم.کافی است از همسر دوستم شما اتو بگیرم .اهرم فشار دوست شما همسرش است اهرم فشار شما دوستتان است واهرم فشار سیاست مدار شماهستید.اگر به همسر دوست شما  فشار بیاورم برادر سیاست مدار تحت فشار و نفوذ من است.به همین راحتی این کاری است که جوکر انجام داد.اهرم فشار هاروی ریچل است و اهرم فشار بتمن در مبارزه با بدی ها هاروی است.اگر روی ریچل. فشار بیاوری بتمن تحت نفوذ تو است.در اخر به جای نبرد با بتمن هاروی است که با او می جنگد و جوکر پیروز از میدان خارج می شود.شاید این سوال بشود که حرف من درست نیست و اهرم فشار بتمن ریچل است.باید بگویم خیر در زمانی که هاروی و ریچل به بمب بسته شده بودند بتمن برای نجات هاروی رفت.می شود فهمید که اهرم فشار بتمن هاروی بوده است در اخر هم او خودش را فدای هاروی می کند تا نام خوب او حفظ شود.

...

حذف چند مسئول با زیبا ترین شکل ممکن البته نه اینکه من ادم سنگ دلی باشم اما قبول کنید حذف چند شخصیت درشروع جنگ عالی است.بتمن هاروی و ریچل را نجات می دهد  در مهمانی اما گوردون در حفظ جان افراد مورد نظرش شکست می خورد.در کل این چند دقیقه فیلم می شود همه چیز را نادیده گرفت و خودشکی کرد برای یکه دیالوگ جوکر زمانی که ریچل را به کنگره می برد و قصد دارد او را به پایین بی اندازد بتمن می گوید که او را ول کند و جوکر می گوید:استفاده ضعیف از کلمات و.و سپس ریچل را ول می کند. می شود برای این جمله خودکشی کرد به معنای واقعی. 

 

.....

در ادامه فقط تعقیب و گریز بی وقفه درون فیلم می بینیم که زیاد برای من جالب توجه نیست این ها همان لایه های روی فیلم است که برایتان گفتم فقط برای کار گرفتن ذهتان تا از کار بی افتد و و به شما حمله های پنهانی بشود تا با یک عکس ساده بروی بیلبود پلیس وچیز های دیگر مفاهیم را به شما تزریق کند. می خواهم برویم به قسمت بازجویی جوکر و بتمن.

به دیالوگ های عجیب و موزون این قسمت می رسیم قبلش می خواهم به بازی حیرت انگیز هیث لجر اشاره کنم.در زیر فشار در تلاش برای شستشوی مغز بتمن است تا حد زیاد هم تاثیر می گذارد .جنگ با جوکر و شکست در مقابل او بتمن را در قسمت سوم فیلم  بازنشست می کند.می توان گفت ان خانه نشینی بتمن در قسمت سوم شروعش همین بازجویی بود. در زیر و فشار و درست زمانی که کتک می خورد جوکر تهدید می کند در صورتش شوق را می شود دید چشمانش از برق پیروزی به پروژکتور بدل شده اند.لحن دیالوگهایش به فاتحان شبیه است انهم درست زمانی که زیر مشت لگد است برایش اهمیتی ندارد.فقط باید برنامه اش را پیش ببرد.دردی که اصلا به نظر نمی رسد درونش وجود خارجی داشته باشد بعد از هر مشت بتمن می خندد تازه توصیه هم می کند و روش درست بازجویی کردن را نیز یاد می دهد.هیجان را می شود در تمام صورتش دید شوق دارد جذابیت برایش حرف اول را می زند.برای اولین بار در عمرش با شخصی روبرو شد است که در ست مانند خودش است.زمانی که می خواهد ادرس را به بتمن بدهد خواهش می کنم به صورتش نگاه کنید از ذوق به مرز ترکیدن رسیده است .قلیان اشتیاق او را به  به یک اتشفشان اماده  تبدیل کرده است.می گوید در ابتدا مشت نزن شخص را گیج می کنی اخر چگونه چنین کسی می تواند دیوانه باشد  او فقط یک عوضی عجیب غریب است همین.درست مانند بتمن جوکر درست می گفت زمانی که کارشان با بتمن تمام شد او را مانند یک دستمال به بیرون انداختن.حتی خود بتمن هم می دانست که دارد حرف های درستی می شنود تنها بخش ان دیالوگ بود که:اگر انسان ها در تنگناه بی افتند یک دیگر را می خورند.درون فیلم غلط بود به طور کل نمی شود این حرف را کاملا اشتباه دید.

 

...دو گروه برای نجات هاروی و ریچل رهسپار می شوند.من شک ندارم حتی اگر بتمن به سراغ ریچل می رفت بازهم نمی توانست او را نجات دهد. چون باید این شخص حذف می شد می بایست دو دشمن اصلی خودش را گیج می کرد .ان هم با اپرکات  قدرت مند در زمان تعقیب گریز ان حس التهاب وهیجانی که به ادمی دست می دهد قابل قبول است.افرادی برای نجات هاروی و ریچل می روند و همزمان بحث بین جوکر و پلیسی که برای مراقبت از او در اتاق بازجویی است.همه چیز ارام و روان جلو می رود عجله ای وجود ندارد باید تمام قسمت هم به مانند یک ارکستر درست و بروی کوک خودش نواخته شود.در ادامه فقط هیجان و هیجان چیزی دیگر وجود ندارد.جوکر برای تسلط به هاروی نابود شده زیاد فقط تلف نمی کند قهرمان زمینی را به زانو در می اورد و به درون لشگر هرج مرج خود می اورد.نبرد هایی شکل می کرد و در اخر بخشش هر دو طرف در کشتی و پیروزی اولیه برای بتمن و لی در اخر شکست که می خورد همه چیز در اخرفیلم همین بود.کشتن زدن فرار کردن و این جور موضوع ها  که خودتان  بدون کمک یک نقد می توانید متوجه اش شوید.من در این نقد قصد داشتم در مورد لایه های زیرین این فیلم حرف بزنم.وگرنه لایه های اولیه چیز خواستی برای گفتن ندارد.درگیری های عاطفی بخشش های درون انسانی سقوط پاک دست ترین افراد به درون چاهای تاریک ضلالت.فدا کردن خود برای  شهر و برای تحقق بخشیدن به هدفی بزرگ تر.تقابل همیشگی عشق نفرت در سرتا سر فیلم.نظم نوین و صلحی که بعد از یک جنگ اخر الزمانی پیش می اید.نبرد حق علیه باطل که کلیشه ای جدای ناپذیر درون سینما است.

به طور کل سعی کردم چند موضوع اصلی فیلم را برایتان وا گویه کنم.علاقه ای برای صحبت در مورد مهندسی دوربین و بازی ها ندارم .به طور کل کارگردانی این فیلم انچنان که بایدقوی نیست .ولی فیلمی است که تقاط پنهانی دارد که من سعی کردم ان ها را روشن کنم امیدوارم خوشتان امده باشد.


  • علی خیری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی